آنجا که دیگر
احساس میکنی
خاطرهای نخواهی ساخت
خواهی مُرد !
زندگی چیزیست
میان ِ خاطراتی که ساختهایم
و خاطراتی که خواهیم ساخت
حس میکردم که این دنیا برای من نبود. برای یکدسته آدمهای بی حیا، پر رو، گدامنش، معلومات فروش، چاروادار و چشم و دل گرسنه بود - برای کسانیکه بفراخور دنیا آفریده شده بودند و از زورمندان زمین و آسمان مثل سگ گرسنه جلو دکان قصابی که برای یک تکه لثه دم می جنبانید گدائی میکردند و تملق میگفتند.

اســترســــ اولیــنـ ـ ـ قــرارمـ ـ ـ بــا تو:"(


ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺪﻣﻬﺎﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﻮد
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺍﻣﺸﺖ, ﺩﻕ ﮐﻨﺪ
ﺍﯾﻦ ﺳﺰﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ…

● هیچوَقت بِه کَسی چیزی نَگو . ➠
● اَز دَردات . . . ➽
● اَز غُصِه هات .
● اَز نَداشتِه هات . ➠
● اَز عِشقی کِه قَبلا تَنهات گُذاشت . ➽
● اَز کُتَک ها . ➠
● اَز بَدُ بیراه هایی کِه شِنیدی .
● اَز بُغض ها وَ دِلتَنگیات . ➽
● نَگوووو .! ➠
● یِه روزی،
● یِه وَقتی، ➽
● یِه جایی،
● تَموم دِلتَنگیاتُو تیز می کُنِه، ➠
● با نَمَک زیاد بِه قَلبِت می زَنِه . ➽
● این یِه قانونِه . ➠
● وَقتی غَمِتُو ،
● دِلتَنگیتُو بِفَهمن... ➽
● " زودتَر تَنهات می ذارَن...!

فقط پایت را بردار تا غرورم را جمع کنم !
" مــــــــــــــن " خیلــــــــــی جـاها......از خودی خــــــــــوردم ... !!!
ولی وقتی....
" تـــــــــــو " جـــــــــا زدی.................... جـــــــا خــــــــــوردم ... !!!
مهمترین درسی که از زندگی گرفتم:
هیچکس شبیه حرفاش نیست..

من
گیر کرده ام....
بین"ساعتی" "که" نمیگذرد و
....
"عمری" که به سرعت "میگذرد