زخمها...

text

....

نویسنده :مهلا
تاریخ: یک شنبه 27 دی 1394 ساعت: 12:58

 

میخندم...
ساده میگیرم...
ساده میگذرم...
بلند میخندم و با هر سازی میرقصم...
نه اینکه دلخوشم!
نه اینکه شادم و از هفت دولت آزاد!
مدتی طولانی شکستم، زمین خوردم، سختی دیدم و حالا...
برای 'زنده ماندن' خودم را به کوچه 'علی چپ' زده ام...
روحم بزرگ نیست...دردم عمیق است...

میخندم که جای زخمها را نبینید ... ‎



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوع: ,
درباره من
مَن زِندِگی نِمیکُنَمـ فَقَط میرَم تا بهِـ آخَر بِرِسَم ***************************** دُخْتَرَکْـ گِریْهِـ کُنْـ آیَنْدَتُـ خَرآبْـ کَردَنـْ:)
تازه ترین مطالب
نویسنده
دوستان
v
ابزارک های وبلاگ
 RSS